من همون سنگ به دستم ،ولی دستامو ندیدی
من همون نخورده مستم ،رنگ چشمامو ندیدی
من نبودم اهل موندن ،کوله بارم رو ندیدی
چشم عاشقا چه کوره ،دل سنگمم ندیدی
تو نخواستی که ببینی حجم سنگین غرورم
نمی تونستی ببینی از تو من یه لحظه دورم
با تموم خستگیهام با همه دل بستگی هام
حرف آخرم رو گفتم . . .نشنیدی حرفمو انگار
انگاری چیزی نگفتم .
نظرات شما عزیزان: